مرکز درمان و توانبخشی امید فردا
مرکز درمان و توانبخشی امید فردا، با هدف ایجاد امیدی برای زندگی بهتر برای بیماران مزمن اعصاب و روان از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز نموده است. هدف اصلی از برپایی این موسسه ارتقا وضعیت روحی و روانی و تزریق امید و افزایش کیفیت زندگی برای بیماران مزمن اعصاب و روان بوده است.نیروی انسانی تخصصی مرکز شامل روانپزشک، کاردرمانگر، مددکار اجتماعی، کارشناس روانشناسی، پزشک عمومی، مربیان حرفه آموزی و پرستار می باشد. نیروی تخصصی مرکز برای دستیابی و خودکفایی توانبخشی، اجتماعی، طبی، حرفه ای، آموزشی و اقتصادی مددجویان تلاش می نمایند و برای دستیابی به اهداف ذکر شده برنامه های هدفمندی را طرح ریزی و اجرا میکنند که در ذیل به آن ها اشاره شده است:
- اجرای برنامه بازدید مددجویان مراقبت در منزل
- اقدامات پزشکی شامل ویزیت بیماران توسط روانپزشک به صورت ماهیانه و ویزیت مددجویان روزانه توسط پزشک عمومی
- ارزیابی رفتاری و حرفه ای مددجویان
- برگزاری جلسه پرسنل مرکز
- برگزاری جلسه های آموزشی برای مددجویان روزانه و مراقبت در منزل
- حمایت یابی مددجویان برای بازگشت به اجتماع
- خدمات آموزشی مددجویان روزانه
- برگزاری جشن به مناسبت اعیاد ایرانی،ملی و مذهبی همراه با پذیرایی
- برگزاری اردو (اردو های تفریحی-فرهنگی-گردشی(سینما،باغ گل ها،باغ پرندگان،نمایشگاه و…))
- برگزاری نمایشگاه از محصولات و دستاوردهای مددجویان روزانه مرکز
- تبلیغات به منظور اطلاع رسانی ساکنین محترم بهاستان از فعالیت های آموزشی و خدمات ارئه شده در مرکز امید فردا
- تدوین برنامه های آموزشی مرکز (برنامه ریزی آموزشی مددجویان و برنامه ریزی جهت آموزش اصول روانشناسی و مددکاری مخصوص پرسنل مرکز)
اطلاعات تماس:
آدرس: تهران، میرداماد، میدان مادر، خیابان شاه نظری، میدان کاظمی، خیابان کاظمی، کوچه ساسان، پلاک ۲
تلفن: ۰۲۱-۲۲۹۱۱۶۴۶
در هنگام تماس بفرمایید که از سایت آنلاین تبلیغ تماس گرفته اید.
برای مشاهده ی شماره تماس سایر خدمات توانبخشی و کاردرمانی کلیک کنید.
من پسر ۱۸ ساله ام که دچار بیماری دوقطبی است و خیلی پرخاشگر بود به این مرکز بردم الان بعد از حدود ۵ ماه خیلی خیلی حالش بهتر شده و تشکر میکنم از آقای دکتر محبوبی و خانم دکتر کاوه و تمامی دست اندرکاران موسسه امیدفردا که نور امید رو در دل ما خانواده ها روشن کردند.
سلام. با وجود امکانات بهتر و مراعات حقوق انسانی، و برخوردهای اولیهی انساندوستانه، درک و کمکهایی که موقت قائل شدن، از ریاستشون خانوم دکتر و همسر روانپزشکشون در موسسه بسیار آسیب و خیانت دیده شد. هنوز قابل باور نیست و انگار باوجود ظاهر انساندوستانه، با اهداف تجاری یا بازیچهی تحقیقاتی کردن، ظلم کردن یا خودشون هم دچار مشکلات رفتاری مثل (دیگرآزاری یا دیوانهسازی) شکنجهگری بودن.
بعد از مدتی حمایت، دادن امکانات بهتر و بخشی از حقوق و آزادیهای انسانی بهجو، و وعدههای کمک و قولهای مختلفشون، برای اینکه عزیزی که با رنج و تلاشهای قبلی بسیار و به شکل پناهنده و اضطرار به اونجا آورده شده بود، دیگه در مراکز نامناسب و محدود زندهبهگور نشه، نه تنها با قول «هدف انتقال درمانی موقت و کوتاهمدت» از اونجا بیرونش کردن، بلکه این جدایی رو بدون هیچگونه توضیح قبلی یا همدردی، با انکار تمام حرفها، نظرات، وعدهها و قولهای گذشته؛ و به شکل فریب، در عمل انجام شده گذاشتن، بدون اجازهی دیدار آخر، و حتی با آزار و شکنجهی کلامی و روانی و بهانههای کودکانه و متناقض مختلف، برای کسی که اون بهجو رو بسیار دوست داشت و پیگیر کارش بود و میدونستن آسیبپذیره، انجام دادن. انگار با یک کودک طرفن و بخوان به عمد، با آگاهی از و دست گذاشتن بر حساسیتهاش آزارش بدن. با وجود برخورد محترمانه و خواهش ازشون.
بعد هم برای عموم و در ظاهر نشون میدادن که قصدشون انتقال موقت بوده اما شرایط قابل پیشبینی نبوده یا تلاششون موفقیتآمیز نبوده. (در حالی که با پیاده کردن بعضی بازیهای روانی بر بهجو و خانوادهاش مثل تحریک و عصبانیکردنشون از خودشون که به به هم ریختگی و انتقالش منجر شد، چنین نتیجهای بر برنگشتن یا برنگردوندن قابل پیشبینی و از قبل برنامهریزی شده بود. از طرفی فرد بهجو شرایط بسیار سختتری از این انتقال و محرومیت رو در گذشته تجربه کرده و تغییری پیش نیومده بود. طبق گفتهی متخصصانی هم این روش برای درمان چنین شرایطی منطقی نیست.)
حتی در شوک چند روز قبل از بیرون کردنش گفتن ایشون درمان (کنترلی) پذیر نیست و ما اصلا مرکز نگهداری نیستیم. با اینکه از ابتدا با آگاهی از تاریخچهی بیماری و مزمن بودنش به بهجو و دوستش کمک کردن و قولهای مختلف حمایتی برای پیشگیری از زندهبهگوری دوباره دادن، و بهجو در مرکز نامناسب قبلی حتی مدتزمان بیشتری زندگی کرده بود، یک بار از ابتدا مطرح نشده بود که محدودیت زمان نگهداری وجود داره، یا «به هر دلیل یا بهانهای» ممکنه بیرون کنن یا دسترسی رو ناگهانی و طولانی قطع کنن.
در مقالهی (مصاحبهی خانوم دکتر با) ویکینیکی، https://www.wikiniki.org/center-of-neurology-and-psychiatry-illness نام مرکز و غیره به «خیریه امید فردا/مرکز نگهداری بیماران…» و «حضور شبانهروزی افرادی که از نیکوکاران تامین مالی میشن» یا «فعالتر بودن بخش توانبخشی» (نسبت به نگهداری) اشاره شده و محدودیت زمان نگهداری گفته نشده بود، و مددجویان بهزیستی شبانهروزی و عمرانه هم در مرکز بودن.
از طرفی از ابتدا با آگاهی از شرایط و محدودیتهای مختلف بهجو، تاریخچهی بیماری و محدودیتهای خانوادگیش، و شرایط سخت و آسیبپذیری دوستش، میدونستن که قصد از این بستری جلوگیری از زندهبهگوری دوبارهی بهجو در مکانهای نامناسب با هر تلاشی هست.
اما بدون اینکه قبلش با زمان کافی و چند ماهه (نه چند روز مونده به انتقال و اون هم به صورت شوکآور و شکنجهگرانه) وبدون قول دروغ یا فریب، تصمیم یا دلایل واقعیشون رو با دوست و حامی بهجو مطرح کنن، و بهش فرصتی یا راه جایگزین منطقی بدن، و حتی با تلاش های مختلف برای به هم زدن رابطهی دوستانهشون و خلف وعدههای ناگهانی اینکه امکان ازدواج، ترخیص و هیچ راه دیگری وجود نداره، و کاملا ناامید و آسیب دیده کردنشون این کارو کردن.
با وجود حمایت، مرهم و کمک های اولیهشون، خود فرد بهجو رو به شرایط محدودتری انداختن، و کاری کردن که از بازی و فشار روانی که دیده بود، نخواد پیششون برگرده و خانوادهاش هم نخوان. حتی بعد از بیرونکردنش، با بیان مشکلات رفتاری ناشی از بیماریش به بعضی حامیان بیرونی، وجههی بهجو رو پیش اونها هم تخریب کردن.
به دوست و حامی فرد بهجو شوک سنگین و ضربهی بزرگتری از ابعاد و آسیبهای مختلف عاطفی، جسمی و مالی و حتی درازمدت وارد کردن. که حتی میتونست به آسیبهای روانی و روانتنی، مالی یا قانونی جدی و جبرانناپذیر بیشتر و حتی پایان زندگیش منجر بشه.
از طرفی، چنین سطحی از بیرحمی و شکنجهگری با وجههی اجتماعی و ظاهر خیریه، مهربان و معصومشون همخوانی نداشت. گرچه نمونههای کوچکتر آزار و شوک کلامی یا حس ناامنی ناگهانی دادن در شرایط خاص، مثل تلخ و مضطرب کردن ذوق اولین دیدار دوستش با بهجو بعد از چند سال رنج و محرومیت و دلتنگی، قبلا توسط خانوم دکتر، یا بازیهای روانی و تناقض گفتاری قبلی از آقای دکتر هم دیده شده بود.
سلام. متاسفانه بر خلاف ظاهر موجه و انساندوستانه و خدمات و امکانات بیشتر، ریاست موسسه، و همسرشون روانپزشک موسسه، باعث شوک، آزار و آسیب درازمدت برای عزیزانی شدن.